سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مینویسم برای آنان که عاشقند عاشقی دل شکسته!!


لینک دوستان

من در بلوگفا

تعداد بازدید

v امروز : 0 بازدید

v دیروز : 0 بازدید

v کل بازدیدها : 2520 بازدید

84/12/23 :: 5:33 عصر

 

 اشتباه

 

 

                       

 

 

- سلام

سلام

- خوب برای چی؟

 نمیدونم

- از زندگیتون بگید:

   تازه ازدواج کرده بودم

راستش به بچه علاقه نداشتم و  به این دلیل بود که دستمون به دهَنمون نمیرسید.

2 سال میگذشت که ازدواج کرده بودیم.

یه روز مثل همیشه دست خالی داشتم برمیگشتم خونه

نزدیکای خونه دیدم صدای بچه میاد

رفتم تو

دیدم کنار زنم یه بچست!!!

سلام کرد

آمپرم داغ کرده بود

خون جلوی چشامو گرفت

نفهمیدم چه کار کردم

رفتم و انقدر زدمش که دیگه جون نداشتم

میدونستم بچه من نیست!!!

این بچه؟؟؟

پیشه خودم فکر بد بد میکردم

 زنیکه بیشور،احمق،الاق،...

 بی شخصیت

 برات چی کم گذاشتم؟؟؟

چشت به کی افتاده؟؟؟  

تا گفت غلط کردم فهمیدم یه غلطی کرده

با تمام وجود انداختمش زمین و

بچه رو برداشتمو سریع رفتم بیرون

رفتم رفتم

رسیدم به یه پل

بُردمش بالا

یه لحظه نگاش کردم

دیدم با نگاهی مظلوم

...

اشک تو چشام جمع شده بود

بغلش کردمو

شروع کردم به گریه کردن

راه افتادم

رفتم یه پارکی نشستمو فکر کردم

فکر کردم،فکر کردم،فکر ...

تصمیم گرفتم برمو بچشو بدمو

        بدش طلاق

یه آب به صورتم زدمو رفتم

رفتم رفتم

تا رسیدم

دیدم اونجا هنوز افتاده

رفتم جلو تر

ددیم از دهنش خون میاد

وای خدای من

آه ...

تو دستش یه تیکه کاغذ بود

برش داشتم

دیدم نوشته:

  عزیزم من دوستت داشتم و هنوز به قولی که داده بودیم پایبند بودم

 و این بچه رو از خیابون پیدا کردم

داشت گریه میکرد     ولش...

 

انگار زندگی تموم شد

   یه کابوس

  وای خدای من

   چه کردم

ترسیده بودم

فرار کردم

رفتم رفتم

نمی دونم چرا اما بچه هم آوردم

دلم براش میسوخت

از زندگی خسته شده بودم

کم کم گریه بچه داشت در میومد فکر کردم گرسنش

رفتم اون بالا بالا ها(بالا شهر)

اونجا بیشتر غذا گیر میومد

از دور یه لونه کلاغ دیدم که توش دوتا جوجه داشتن بالا پایین میکردن

یواشکی رفتم یکیشون رو گرفتم اومدم اون یکی رو بگیرم که سرو کله مادرشون پیدا شد

حواسم به بچه نبود

تا مادرشون رو دیدم دوییدم

بیرحم بچه هرو تیکه تیکه کرد

منم داشتم در میرفتم که ماشین بهم زد

و ...

- خوب،پس یه اشتباه کوچیک ...

 بله

- و این از فقرِِِِ

 متاسفم

- ببریدش

 کجا میبرنم؟؟؟

- جهنم

 

---------------------------------------------------

سلام

سلامی به گرمی بهار که احساسش میکنید

 

این وبلاگ هنوز قطعی نشده

اما گفتم یه چیزی بزارم

خوب

آگر قطعی شد امیدوارم اینجا هم خوش باشه

مثل:

www.onq.blogfa.com

www.blackman.persianblog.com

نمیخواهم از گذشته بگم

اما بزودی مردسیاه مرد سالهای عاشقی میمیرد

برای همیشه


نوشته های دیگران ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

لوگوى وبلاگ

مینویسم برای آنان که عاشقند عاشقی دل شکسته!!

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh